.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
زين‌العابدين(ع)؛ پيك محبت

معصومين (عليهم السلام) بويژه پيامبر مكرم اسلام (ص) از امام زين العابدين (ع) در عبارات و سخنان خود بعنوان «رييس و زينت عبادت كنندگان» ياد كرده‌اند. در زندگي پربركت آن حضرت يكي از نقاط درخشان اين است كه ايشان به همراه عمه بزرگوار خود حضرت زينت (س) بعنوان پيام آور قيام عاشورا نقش آفريني كرده و در ادامه با فعاليت‌هاي خود توانستند نهضت پدر بزرگوار خود امام حسين (ع) و ياران باوفايشان را به گوش جهانيان رسانده و اسلام را از خطر وهن و انحراف عميق نجات داده و تا قيام قيامت پرچم آزادگي را برفراز جهان برپادارند.

سرويس دين و انديشه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين گفتار بر آن است تا به گوشه‌هايي از زندگي پربركت آن حضرت اشاره کند، به ‏اين اميد که درس‏‌هاي سودمند زندگي سالم و سازنده را از شيوه زندگي درخشان آن ‏بزرگمرد فضايل بياموزيم.

نام امام چهارم «علي» و القاب معروف ايشان «سجاد» و «زين‌العابدين» است و پدر و مادرشان امام حسين(ع) و شهربانو ( دختر يزدگرد سوم) هستند.

وقت و محل تولد آن حضرت روز پنجم شعبان سال 38 هجري (يا 15 جمادي‌الاولي سال 36) در مدينه و وقت و محل شهادت ايشان در 12 يا 18 و يا بنا بر مشهور در 25 محرم سال 95 هجري در مدينه به تهديد هشام بن عبدالملك، مسموم شده و در سن حدود 57 (يا 59) سالگي به شهادت رسيدند.

مرقد شريف ايشان در مدينه در قبرستان بقيع واقع شده است.

دوران زندگي امام زين العابدين (ع) را در دو بخش 22 يا 24 سال با همراه پدر و 35 سال عصر امامت ايشان مي‌توان مورد بررسي قرار داد.

خلفاي زمان امام سجاد (ع) از يزيد تا وليدبن عبدالملك ششمين خليفه اموي، پنج نفر را شامل مي‌شدند كه عبارتند از يزيد، معاويه بن يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان و وليد بن عبدالملك.

در ادامه سخناني از استاد شهيد مرتضي مطهري پيرامون شخصيت و زمانه امام زين العابدين مي‌آيد:

زين‌العابدين پيك محبت بود. اين هم عجيب است؛ راه مي‌رفت، هر جا بي‌كسي را مي‌ديد، هر جا غريبي را مي‌ديد، فقير و مستمندي را مي‌ديد، كسي را مي‌ديد كه ديگران به او توجه ندارند، به او محبت مي‌كرد، او را نوازش مي‌كرد و به خانه خودش مي‌آورد. روزي يك عده جذامي را ديد. (همه از جذامي فرار مي‌كنند و آن كه فرار مي‌كند از سرايت بيماري‌اش مي‌ترسد، ولي اين‌ها هم بنده خدا هستند.) از اين‌ها دعوت كرد، اين‌ها را به خانه خود آورد و در خانه خود از اين‌ها پرستاري كرد. خانه زين‌العابدين خانه مسكينان و يتيمان و بيچارگان بود.

خدمت در قافله حج

فرزند پيغمبر است. به حج مي‌رود. امتناع دارد كه با قافله‌اي حركت كند كه او را مي‌شناسند. مترصد است يك قافله‌اي از نقاط دوردست كه او را نمي‌شناسند پيدا شود و غريب‌وار داخل آن شود. وارد يكي از اين قافله‌ها شد. از آن‌ها اجازه خواست كه به من اجازه دهيد كه خدمت كنم. آن‌ها هم پذيرفتند. آن زمان كه با اسب و شتر و غيره مي‌رفتند ده دوازده روز طول مي‌كشيد. امام در تمام اين مدت به صورت يك خدمتگزار قافله درآمد. در بين راه مردي با اين قافله برخورد كرد كه امام را مي‌شناخت. تا امام را شناخت، نزد آن‌ها رفت و گفت: اين كيست كه شما آورده‌ايد براي خدمت خودتان؟

گفتند: ما كه نمي‌شناسيم، جواني است مدني (اهل مدينه) ولي بسيار جوان خوبي است.

گفت: بله، شما نمي‌شناسيد، اگر مي‌شناختيد اين جور به او فرمان نمي‌داديد و او را در خدمت خودتان نمي‌گرفتيد.

گفتند: مگر كيست؟

گفت: اين علي بن حسين بن علي بن ابيطالب فرزند پيغمبر است.

دويدند خودشان را به دست و پاي امام انداختند و گفتند: آقا اين چه كاري بود شما كرديد؟ ممكن بود ما با اين كار خودمان معذب به عذاب الهي شويم و به شما جسارتي بكنيم. شما بايد آقا باشيد؛ شما بايد اينجا بنيشنيد، ما بايد خدمتگزار و خدمتكار شما باشيم.

امام فرمود: نه، من تجربه كرده‌ام، وقتي كه با قافله‌اي حركت مي‌كنم كه مرا مي‌شناسند، نمي‌گذارند من اهل قافله را خدمت كنم. لذا من مي‌خواهم با قافله‌اي حركت كنم كه مرا نمي‌شناسند، تا توفيق و سعادت خدمت به مسلمان و رفقا براي من پيدا شود.

دعا و گريه امام

براي علي‌بن‌الحسين فرصتي نظير فرصت امام اباعبدالله پدر بزرگوارش پيدا نشد، همچنان كه فرصتي نظير فرصتي كه براي امام صادق پديد آمد پيدا نشد، اما براي كسي كه مي‌خواهد خدمتگزار اسلام باشد همه مواقع فرصت است ولي شكل فرصت‌ها فرق مي‌كند. ببينيد امام زين‌العابدين به صورت دعا چه افتخاري براي دنياي شيعه درست كرده؟ ‌و در عين حال در همان لباس دعا امام كار خودش را مي‌كرد.

بعضي خيال كرده‌اند امام زين‌العابدين چون در مدتي كه حضرت بعد از پدر بزرگوارشان حيات داشتند قيام به سيف نكرد، پس گذاشتند قضايا فراموش شود. ابدا (چنين نيست)، از هر بهانه‌اي استفاده مي‌كرد كه اثر قيام پدر بزرگوراش را زنده نگه دارد. آن گريه‌ها كه مي‌كرد يادآوري مي‌نمود براي چه بود؟

آيا تنها يك حالتي بود مثل حالت آدمي كه فقط دلش مي‌سوزد و بي‌هدف گريه مي‌كند؟‌ يا مي‌خواست اين حادثه را زنده نگه دارد و مردم يادشان نرود كه چرا امام حسين قيام كرد و چه كساني او را كشتند؟

اين بود كه گاهي امام گريه مي‌كرد، گريه‌هاي زيادي، روزي يكي از خدمتگزارانش عرض كرد:‌ آقا! آيا وقت آن نرسيده است كه شما از گريه باز ايستيد؟ (فهميد كه امام براي عزيزانش مي‌گريد.) امام فرمود:‌ چه مي‌گويي؟! يعقوب يك يوسف بيشتر نداشت، قرآن عواطف او را اينطور تشريح مي‌كند: «چشمانش از گريه ناشي از غم فراق يوسف سفيد شد»(سوره يوسف آيه 84). من در جلوي چشم خودم 18 يوسف را ديدم كه يكي پس از ديگري بر زمين افتادند.

حكايتي از زندگاني امام زين العابدين (ع)

پيشنهادات استقلال اقتصادي و اجتماعي امام سجاد (ع):

در عصر خلافت عبدالملك، ابر قدرت روم، نفوذ بسيار در حكومت اسلامي داشت تا آنجا كه پول‌هاي رايج كشور اسلامي،‌ همان پول‌هايي بود كه در كشور روم تهيه و ضرب مي‌شد. از طرفي مظاهر مسيحيت نيز در ميان مسلمين ديده مي‌شد، به عنوان مثال پارچه‌هايي كه شعار مسيحيت ( اب، ابن ، روح‌القدس) بر آن نقش بسته بود رواج داشت. حتي پارچه‌هايي كه در مصر ( در داخل كشور اسلامي) بافته مي‌شد، همان نقش را بر آن مي‌زدند.

به اين ترتيب مي‌بينيم كشور روم در امور اقتصادي و اجتماعي كشور اسلامي، نفوذ بسيار داشت تا آنجا كه وقتي مسلمانان اعتراض كردند كه به جاي شعار مسيحيت در پارچه‌ها، شعار توحيد را نقش بزنيد، و اين خبر به امپراطور روم رسيد، تهديد كرد و گفت: اگر چنين كنيد، سكه‌هايي را مي‌سازم كه ناسزا به پيامبر اسلام (ص) در آن نقش بسته باشد.

امام سجاد(ع) گرچه عبدالملك را طاغوت مي‌دانست و با او مخالف بود ولي در مواردي كه اساس اسلام مطرح بود، وارد صحنه مي‌شد. از اين رو به عبدالملك پيشنهاد " استقلال اقتصادي" كرد و فرمود: " بايد سكه‌هاي رايج كشور روم از ميان برداشته شود و به جاي آن سكه‌هاي جديدي ضرب گردد، كه در يك روي آن جمله شهدالله انه لا اله الا هو، و در روي ديگرش جمله محمد رسول الله حك شود. امام (ع) طريق غالب‌گيري آن سكه‌ها را نيز آموخت و طرح امام(ع) اجرا شد.

نمونه‌هايي از گفتار و رفتار امام سجاد(ع)

«ترك كننده امر به معروف و نهي از منكر همانند كسي است كه قرآن كتاب خدا را بر پشت سرش مي‌‌اندازد.»

«كسي كه به آنچه از سوي خدا براي او تقدير شده، قانع باشد، از بي‌نيازترين انسان‌ها خواهد بود.»

«سه چيز نجات‌بخش مومن است 1- نگهداري زبان از مردم و از غيبت كردن آن‌ها 2- پرداختن به كارهايي كه براي آخرت و دنيا سودمند است 3- گريه طولاني برگناه خود.»

« از همنشيني با آدم احمق (كم عقل) بپرهيز، زيرا او مي‌خواهد به تو سود برساند، ولي (بر اثر بي‌فكري) به تو زيان مي‌رساند.»

« از تنبلي و كم‌حوصلگي بپرهيز، زيرا اين دو كليد هر كار زشتي است.»

« بهترين عبادت، نگهداري شكم و دامن (شهوت جنسي) از حرام است.»

« راضي بودن به مقدرات ناخوشايند، از بالاترين درجات يقين است.»

« از انجام گناه از روي خوشحالي و شادي بپرهيز، زيرا بدي و مجازات شادي به گناه، از انجام دادن خود گناه بيشتر است.»

شخصي در محضر امام سجاد (ع) گفت: خدايا مرا از مردم بي‌نياز كن. امام (ع) به او فرمودند: «چنين دعا نكن، زيرا انسان‌ها به همديگر نيازمندند، بلكه بگو: مرا از انسان‌هاي بدكار بي‌نياز كن.»

منابع:

كتاب «سيره چهارده معصوم (ع)، محمد محمدي اشتهاردي، نشر مطهر، چاپ چهارم، بهار 1381»

سيري در سيره ائمه اطهار عليهم السلام، اثر استاد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا،‌ چاپ سي و يكم، فروردين 1386


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.083 seconds.